ایاز مرد و تو را ندید
مجموعه داستان کوتاه
ناشر: افراز
نویسنده: مهدی ابراهیم پور
صفحات کتاب : 96
کنگره : PIR7943/ب44515الف9 1388
دیویی : 8فا3/62
کتابشناسی ملی : 1779998
شابک : 9789642430710
سال نشر : 1388
خلاصه اثر
... باید پدر را تکان میدادم ولی دستم توانش را نداشت. نمیتوانستم. انگار بخواهم همهی سنگینی دنیا را تکان بدهم. پدر آرام دراز کشیده بود توی آن گودال تنگ و من باید تکانش میدادم. ولی نمیتوانستم. آخوند از خواندن ایستاده بود و من نشسته بودم توی قبر و گریه میکردم. دو نفر بازوانم را چسبیدند و بیرونم آوردند. از پشت لایهی زلالِ آبی که جلو چشمانم را گرفته بود، احمد و پدرش را دیدم. من را همانجا کنار قبر گذاشتند. عمو از کنارم گذشت و آرام داخل قبر شد. خم شد روی پدر و آخوند لبانش را تر کرد و دوباره با لحنی سوزناک خواند...
... شلوغی خانه ی خودمان و تنهایی مادربزرگ را بهانه کرده ام تا بتوانم تا هر چه قدر که لازم باشد خانه ی مادربزرگ بمانم. مادر دوست دارد همیشه دور و برش پر از کار باشد. شاید به همین خاطر، تنها عروس فامیل است که چهار بچه دارد. همیشه کاری هست که انجام دهد. بالاخره جایی باید شسته شود، گردگیری لازم است، چیدمان مبل ها برای هزارمین بار تغییر کند، و اگر کاری نباشد، ابتکارش به سراغش می آید و بعد: سبزی پاک می کند، آش می پزد، نذر می کند ـ حالامهم نیست ...
کتاب الکترونیکی
6,700
5,360
تومان
حجم : 317.9 کیلو بایت
توجه: این کتاب فقط در نرم افزار کتابخوان افراز (نسخه اندروید) قابل استفاده است.
تعداد صفحات نسخه دیجیتال : 89
کتاب چاپی
20,000
16,000
تومان
صفحات کتاب : 96
شابک : 9789642430710
وزن : 120
نوبت چاپ : 1
موضوعات
فهرست
عمویی که زود تمام شد
چراگاه
گلی خانم
ردیف های آجری مسجد کبود
ایاز مُرد و تو را ندید
پدر