دریافت این اثر
کتاب چاپی 20,000 تومانخلاصه اثر
مسعود لک:
تو نبودی و ندیدی که اسب افلیجت را زیر تیغ آفتاب نیمهی مرداد چطور هشت مرد روی زمین کشیدند و بردند کنار رودخانه تا خروش آب و سنگ تمام کند حقارت اسبی را که روزی با تو به جای شیهه کشیدن میخندید.گفته بودند هیچ چیز مثل اسب زمین گیر دل آدم را نمیسوزاند صاحبش هم که گم شده باشد بدتر.میگفتند اسبهایشان از غم این فاجعه لال شدهاند و سال به سال شیهه نمیکشند.
خودش هم قبول کرده بود رها شدن را در آب.گمان میکرد که جریان رود او را به تو میرساند و زودتر از همیشه تمام میشود کابوس افلیجیاش.تقلا نکرد تا در موج نمیرد.آرام به سوی تو آمد.کمی بعد دیدم که چطور صخره اول سرش را منهدم کرد و همان هشت مرد چه فغانی سر دادند کنار آن رود خونی و چه شیههای موج انداخت بر رود...
حالا برایم نامه بنویس و بگو در ساحل کدام دریا به سوارکاری روزهای اردیبهشتی فکر میکردی آن روز نیمهی مرداد؟...
کتاب چاپی
20,000
16,000
تومان
صفحات کتاب : 96
شابک : 9789642432691
وزن : 130
نوبت چاپ : 1